نقش والدین در ایجاد اشتیاق به نمازدر کودکان و نو جوانان

نقش والدین در ایجاد اشتیاق به نمازدر کودکان و نو جوانان

نقش والدين در ايجاد اشتياق به «نماز» در کودکان و نوجوانان

 

بدون ترديد همة کودکان بالفطره استعداد پذيرش و انجام تکاليف مذهبي را دارند، اما آنچه که مهم است، چگونگي روش هاي ارائه و عرضة آئين الهي است. به ديگر سخن اگر ما بتوانيم کودکان را به نحو شايسته و مطلوب در معرض مشاهده و يادگيري رفتارها يا تکاليف مذهبي قرار دهيم، مسلما آنها به طور طبيعي و با احساس و رضايت قلبي، آن رفتارها را خواهند آموخت، چرا که اگر نيکو بنگريم مذهب عاملي است در جهت تأمين نيازهاي فطري انسان و نماز، کامل ترين پاسخ به عالي ترين نياز انسان است.

 

از ديدگاه روانشناسان و مربيان تعليم و تربيت، احساسات و عواطف مهم ترين نقش را در تکوين شخصيت، تنظيم هدف ها و برنامه هاي زندگي و روابط فردي و اجتماعي انسان ها دارند و پرورش احساس مذهبي کاري ظريف و حساس و در عين حال بسيار ساده و آسان است.

 

هرگاه شناختي که انسان نسبت به پديده ها و مسائل مختلف پيدا مي کند، توأم با احساسات ناخوشايند و نامطلوب باشد، نتيجه اي جز به وجود آمدن نگرش منفي و دلزدگي و بيزاري رواني و بازدارنده به همراه نخواهد داشت،که تغيير چنين نگرشي نيز مستلزم تلاش بسيار خواهد بود.

 

بنابر اين در تعليم و تربيت به طور اعم و تربيت مذهبي به طور اخص و بويژه در دوران کودکي و نوجواني، توجه به نقش خوشايندي احساس نسبت به امور مورد نظر بسيار مهم و تعيين کننده است.

 

با توجه به اهميت وجود احساس مذهبي در کودکان و نوجوانان، در اين نوشتار سعي مي شود به نمونه هايي از روش هاي پرورش احساس مذهبي نماز اشاره شود.

 

خانواده و پرورش احساس مذهبي

 

غالب رفتارهاي انسان بر اساس يادگيري استوار است و اولين و مهم ترين پايگاه يادگيري، کانون گرم خانواده است، زيرا خمير ماية شخصيت انسان در خانواده تکوين مي يابد و نگرش ها، و رغبت ها، رفتارهاي خوشايند و ناخوشايند نسبت به پديده ها و رفتارهاي مختلف، از خانه سرچشمه مي گيرد و هر بذري که والدين در صفحة دل فرزند خود بکارند، محصول همان بذر را برداشت خواهند کرد . علي عليه السلام مي فرمايند: « إِنَّمَا قَلْبُ الْحَدَثِ كَالْأَرْضِ الْخَالِيَةِ مَا أُلْقِيَ فِيهَا مِنْ شَيْ‏ءٍ قَبِلَتْهُ؛ صفحة دل نوجوان همچون زمين مستعدي است که هيچ گياهي در آن نروييده و آمادة هر نوع بذر افشاني است».[1]

 

برخي از روانشناسان مي گويند: «کودک در 5 تا 6 سالگي نسخة کوچک نوجواني است که بعدا خواهد شد». البته آنان هرگز نمي خواهند منکر تأثير تربيت در دورة جواني شوند، بلکه مي خواهند بر نقش و اهميت حياتي تربيت در خانواده تأکيد کنند.

 

از ديدگاه روان شناسي تربيتي، بسياري از رفتارهايي را که در نوجوانان و جوانان مشاهده مي کنيم، نظير: کمرويي، پرخاشگري، بي رغبتي نسبت به نماز و روزه و يا بر عکس: شادابي و سر زندگي، فعاليت و سازندگي، عشق به اقامة نماز و اهميت دادن به احکام مذهبي، غالبا متأثر از تجارب تربيتي کودک قبل از ورود به مدرسه است.

 

همة وجود کودکان مملو از سؤال است، سؤال از چرايي ها و چگونگي ها، اما هميشه و همة کودکان سؤالاتشان را به زبان نمي آورند. بسياري از سؤالات کودکان را بايد در سيما و چشمان نظاره گرشان جستجو نمود. به بيان ديگر حقيقت بين بودن حکم مي کند که همواره به گونه اي باشيم که گويي نگاه ما، سخن ما و رفتار ما پاسخي است به سؤال و نياز نهفتة فرزندانمان و سرمشقي است براي مشق و درس چگونه زيستنشان.

 

برمبناي آنچه گفته شد بايد زيباترين و خوشايندترين اوقات کودکان و نوجوانان در کانون خانواده، زماني باشد که بزرگترها، بخصوص پدر و يا مادر آمادة اقامة نماز مي شوند و با چهره اي متبسم و مهربان به نماز مي ايستند، گويي گمشده شان را يافته اند، آرام و با صلابت، متين و مطمئن و استوار با خداي خود سخن مي گويند و براي ماندن در راه حق دعا مي کنند.

 

هنگامي که کودکان بارها و بارها چنين حالات زيبايي را در والدين خود مشاهده کنند، در روانشان احساس بسيار لطيف و خوشايند جلوه گر مي گردد و به نماز و نمازگزار، مکان و حالات نماز علاقه مند مي شوند. بنابر اين والدين بايد لطيف ترين و عارفانه ترين حالات و زيباترين صورت را در نماز داشته باشند تا زمينة اشتياق به نماز در فرزندان فراهم شود.

 

تقويت احساس مذهبي از طريق يادگيري غير مستقيم

 

پايدارترين و در عين حال خوشايندترين يادگيري ها، يادگيري غير مستقيم يا مشاهده اي است. در اين نوع يادگيري، يادگيرنده مطابق رغبت ها و انگيزهاي خود، آگاهانه و بدون هر گونه جبر و فشار رواني، همة حواس خود را متوجه رفتار مورد نظر مي کند و با نوعي احساس خوشايند و عاري از دشواري با الگوگيري از الگوهاي رفتاري بر دانسته ها و تجارب شناختي خويش مي افزايد. هر قدر الگوهاي بزرگسال براي بچه ها مطلوب تر و محبوب تر باشند، ميزان تأثيرپذيري بيشتر و پايدارتر مي شود. بچه ها رفتار الگوهاي مطلوبشان را بسيار دوست مي دارند و مايلند که با آنها همانندسازي کنند و رفتار همسان رفتار الگوهاي خود داشته باشند. بچه ها هر قدر بيشتر پدر، مادر، دايي، خاله، عمه، عمو، و معلم خودشان را قلبا دوست داشته باشند، به صورت ارادي و غير ارادي تلاش مي کنند که رفتاري نظير رفتار آنها داشته باشند و يا به گونه اي بينديشند، بگويند، و عمل نمايند که مورد توجه و تأييد آنها باشد. اين امر يک گرايش کاملا طبيعي و فطري است. لذا اگر پدر، مادر و معلم مشتاقند که فرزندان و شاگردان؛ باورها و رفتارهاي مطلوب آنها را مورد توجه کامل قرار داده، وجودشان متصف به ويژگي هاي مورد نظر بشود، بايد در درجة اول همواره سعي کنند که رفتارشان محبت آميز باشد تا قلوب آنان را تسخير نمايند، زيرا هر اندازه پيوندهاي عاطفي ميان ايشان بيشتر باشد، همانند سازي ها افزون و افزون تر مي شود. در اين شرايط ديگر نياز چنداني به پند و اندرز و موعظة مستقيم نخواهد بود.

 

زماني که نوجوانان الگوهاي رفتاري مطلوب خويش را در شرايط و موقعيت هاي مختلف در حالت اقامة نماز مشاهده مي کنند، احساس خوشايندي سراسر وجودشان را فرا گرفته، عميقا نسبت به رفتار آنها کنجکاو مي شوند و با توجه به اين که خود فطرتي مستعد و نيازمند نيايش دارند، با شور و شوق و احساس زيبا و توصيف ناپذير به نماز مي ايستند.



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







برچسب‌ها:
[ شنبه 17 بهمن 1394برچسب:, ] [ 14:12 ] [ سید هادی بهادری ]
[ ]